ماتیکان

متفاوت داستان بخون !

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان دزد میوه ها» ثبت شده است

 

مرد فقیری پسر کوچکی داشت روزی به او گفت : پسرم امروز بیا با هم به باغی برویم و مقداری میوه دزدی کنیم . پسر خردسال با پدر به راه افتاد ولی از کار پدر راضی نبود ، اما نمی خواست با پدر مخالفت کند